Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-05-05@16:32:34 GMT

ماجرای مرد چاپلوس و خردزدی پدر کریم‌خان زند!

تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۱۹۵۷۴۱

پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خردزدی می‌کرد. من که مقام و مسند شاهی رسیدم، عده‌ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره‌ای برپا کردند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند.

خبرگزاری فارس: پس از مرگ نادرشاه افشار، اختلافت بسیاری میان حکام محلی بر سر جانشینی او در گرفت تا اینکه یکی از فرماندهان سپاه نادرشاه به نام «کریم خان زند» تمام بخش های مرکزی، شمالی، غربی و جنوبی ایران را تحت حکومت خود درآورد و سلسله زندیه را پایه گذاری کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
هز چند او تقریباً بر تمام ایران حکومت می کرد اما تمایلی به تاج گذاری نداشت و خود را «وکیل الرعایا» می نامید و سه دهه فرمانروایی کرد تا اینکه در ۸۰ سالگی (۱۱ اسفند ۱۱۵۷ شمسی) درگذشت.

او هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد.

یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت و طوری گریه می کرد که هق هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.

شاه که خود را وکیل الرعایا می نامید؛ دستور داد او را به گوشه ای برده، آرام کنند، زان پس به حضور برسد. مردک حقه باز را بردند و آرام کردند و در فرصت مناسب دیگری به حضور کریم خان آوردند. کریم خان قبل از آنکه رسیدگی به کار او را آغاز کند نوازش و دلجویی فراوانی از وی به عمل آورد و آنگاه از خواسته اش جویا شد.

آن مرد گفت: «من از مادر کور و نابینا متولد شدم و سال ها با وضع اسف باری زندگی کرده و نعمت بینایی و دیدن اطراف و اکناف خود محروم بودم تا اینکه روزی افتان و خیزان و کورمال خود را روی زمین کشیدم و به سختی به زیارت آرامگاه پدر شما رفته و برای کسب سلامتی خود، متوسل به مرقد مطهر ابوی مرحوم شما شدم. در آن مزار متبرک آنقدر گریه کردم که از فرط خستگی و ضعف، بیهوش شده، به خواب عمیقی فرو رفتم! در عالم خواب و رویا، مردی جلیل القدر و نورانی را دیدم که سراغ من آمد و گفت: ابوالوکیل پدر کریم خان هستم. آنگاه دستی به چشمان من کشید و گفت برخیز که تو را شفا دادم! از خواب که بیدار شدم، خود را بینا دیدم و جهان تاریک پیش چشمانم روشن شد! این همه گریه و زاری امروز من از باب تشکر و قدر دانی و سپاسگذاری از والد ماجد شما بود!» مردک حقه باز که با ادای این جملات و انجام این صحنه سازی مطمئن بود کریم خان را خام کرده است، منتظر دریافت صله و هدیه و مرحمتی بود که مشاهده کرد کریم خان برافروخته شده، دنبال دژخیم می گردد! موقعی که دژخیم حاضر گردید، کریم خان دستور داد چشمان مرد حقه باز را از حدقه بیرون بکشد!

درباریان و بزرگان قوم زندیه به دست و پای کریم خان افتادند و شفاعت مرد متملق و چاپلوس را کرده و از وکیل الرعایا خواستند از گناه او در گذرد. کریم خان که ذاتاً آدم رقیق القلبی بود، خواهش درباریان و اطرافیان را پذیرفت، ولی دستور داد مرد متملق را به فلک بسته، چوب بزنند!

هنگامی که نوکران شاه مشغول سیاست کردن مرد حقه باز بودند، کریم خان خطاب به او گفت: مردک پدر سوخته! پدر من تا وقتی زنده بود در گردنه بید سرخ، خردزدی می کرد. من که مقام و مسند شاهی رسیدم، عده ای متملق برای خوشایند من و از باب چاپلوسی برایش آرامگاهی ساختند و مقبره ای برپا کردند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. اکنون تو چاپلوس دروغگو آمده ای و پدر خردزد مرا صاحب کرامت و معجزه معرفی می کنی؟! اگر بزرگان مجلس اجازه داده بودند، دوباره چشمانت را در می آوردم تا بروی برای بار دوم از او چشمان تازه و پر فروغ بگیری!

مردک سرافکنده و شرمسار به سرعت از پیش او رفت و ناپدید شد.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۹۵۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای عجیب بار الکتریکی گل ها و زنبور عسل (فیلم)



منبع:پیج 639hearts

ویدئوهای دیدنی دیگر در کانال های آپارات و یوتیوب عصر ایران ???????????? کانال 1 aparat.com/asrirantv کانال 2 aparat.com/asriran کانال 3 youtube.com/@asriran_official/videos کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نمای نزدیک از نحوه عملکرد نیش زنبور عسل (فیلم) دلیل مردن زنبور عسل پس از نیش زدن (فیلم) فرآیند برداشت ژل رویال لوکس زنبور عسل؛ خوراک ۲۰ میلیونی ملکه زنبور‌ها (فیلم)

دیگر خبرها

  • واکنش حجازی به ماجرای بازی پیکان و استقلال
  • ماجرای متن حاج صادق آهنگران در نماز جمعه و پیامی که امام خمینی (ره) به او داد؟
  • ماجرای عجیب بار الکتریکی گل ها و زنبور عسل (فیلم)
  • ماجرای گلایه امام (ره) از آهنگران + فیلم
  • ماجرای انفجار مهیب در بابل چه بود؟
  • شایعه تازه و عجیبی که درباره امیر تتلو
  • ماجرای جالب نجات یک نوزاد در کنار جاده!
  • ماجرای جالب نجات یک نوزاد در کنار جاده! + ویدئو
  • ماجرای ادعای هک شدن شبکه ۲ تلویزیون چه بود؟
  • فیلم| ماجرای هدیه‌دادن سیدحسن نصرالله به معلم سردار زاهدی