دلیل انزجار انگلیسیها از کریمخان زند/ ایرانیها جنس خارجی لازم ندارند!
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۱۵۸۷۶۳
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پس از فروپاشی حکومت صفویان در ایران آشوب و ناامنی بود و همه مدعی تاج و تخت بودند تا اینکه نادرشاه افشار دوباره ایران را یکپارچه و نیرومند کرد. پس از فروپاشی حکومت افشاریان نیز «محمد کریم بهادر خان زند» همین کار را کرد و دوباره امنیت و آسایش به ایران بازگشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آن سالها در ایران، «عهد کریم» بود و دوره رونق صنعت و تجارت بود و بهقول شاعر دوره زندیه:
به فن ریاست بُدی مجتهد به ارباب دانش بُدی معتمد
به عدل و به انصاف داور بُدی مربی شرع پیَمبر بُدی
من گندم و جو به عهد کریم بهایش بُدی پنج قیراط سیم
در آن عهد بیبرکتی مات بود جهان پر ز نعما و برکات بود
چهره «کریمخان زند» در نگارگری «ابوالحسن مستوفی» نقاش دوره زندیه
حکایت آن ۳ کریم!
وکیلالرعایا مثل اسمش، کریم و سخاوتمند هم بود و مردمدار که باشی و سخاوتمند هم باشی دیگر همه عاشقت میشوند. برای همین است که روایتهای تاریخی دلنشینی درباره بخشش و بزرگواری و کاردانی کریمخان هنوز میان ایرانیها رواج دارد. ازجمله حکایت آن ۳ کریم:
«میگویند کریمخان روزی به باغش نشست و میلش به کشیدن قلیانی کشید. همان وقت درویشی را دید که گاه چشم به او میدوزد و گاه روی به آسمان کرده و کلهای میجنباند و با کسی به نجوا سخنی میگوید.
خان او را پیش خود خواند و پرسید: درویش، شوریدهحالت میبینم، بگو تا بدانم، که هستی و نامت چیست؟ درویش گفت: درویشم و خاکسترنشینِ آتشِ قلیانت هستم و کریم، نامم. شاه گفت: مبارکت باد، خوب نامی است، اما چرا دگرگون احوالی؟ از چه و با که سخن میگفتی؟ قلندر گفت: تو کریمی و من هم کریم و خدا هم کریم است. یعنی ما، هر سه، کریم نامیم، با تو راست میگویم، سرِ ناسازگاری با کریمِ کائنات داشتم، که این کریم، که من باشم چرا بندهای مفلسم و آن کریم، که تو باشی، هم خانی و هم شاه و هم وکیل؟ خان بخندید و گفت: خدا صدایت را شنید رفع نیازت را به من حواله کرد بگو چه میخواهی؟ درویش گفت: همین قلیان تو، مرا بس. خانِ زند قلیانش را به او بخشید.
درویش فیالفور بهسوی بازار شتافت. بزرگی از بزرگان، قلیان را دید و پسندید و شایسته پیشکشِ خانِ زندش دانست، جیب درویش را پر از سکه کرد و بیدرنگ سوی ارگ شاه شتافت.
روزگاری نه چندان زیاد گذشت. روزی، همان باغ و همان قلیان بود و کریمخان هم مشغول. بازی دهر درویشِ خوشکام را هم باز، پای بدان جای کشید، برای سپاس و حقشناسی. سرخوش و دلشاد. شاه پرسید چگونه احوالی درویش؟ درویش چشم به قلیان و رو به رخِ خوشِ شاه کرد و گفت: بنازم کرامتِ کریمِ کائنات را که در چشماندازش، نه تو کریمی و نه من. کریم، فقط خودِ اوست که از قلیان تو مرا از مال دنیا بینیاز ساخت و قلیان تو را هم باز به خودت بخشید.
کریم خان زند پکی جانانه به قلیانش زد و گفت: چه نیکاندیش و نکوگفتاری درویش. من و تو فقط در این روزگار به نام کریمایم، کرامت از آن اوست».
«کریمخان زند» در اثری دیگر از «ابوالحسن مستوفی»
حکایت واردات اشیاء فرنگی به ایران
درباره کریمخان حکایت و روایت مشهور بسیار است، ولی حکایتهایی هم هست که کمتر شنیده شده؛ از جمله روایت بازرگانان انگلیسی و ظروف چینی: «روزی که نمایندگان انگلستان با او [کریمخان]درباره صادرات و واردات صحبت میکردند کریمخان بشقاب چینی را که به عنوان پیشکش تقدیمش داشته بودند به زمین زد و بشقاب ریز ریز شد.
آنگاه بشقاب مسین کاشان را خواست و به زمین انداخت. بشقاب سالم ماند. کریم خان گفت: صلاح مردم ایران این است که با همین ظروف مسین آشنا باشند. آنان مردمی فقیرند و ظروف چینی به دردشان نمیخورد. ظرف مسین همه وقت سالم میماند».
کریمخان از انگلیسیها خوشش نمیآمد و با این شرایط معلوم است انگلیسیها و خارجیها هم از او خوششان نمیآمد. در تاریخ ثبت است که کریمخان بیم داشت انگلیسیها همانطور که در هند نفوذ کردند و آن را مال خود کردند چنین کاری را با ایران هم انجام دهند و یکنمونهاش روایتی بهنقل از «رستم التواریخ» که بسیار شیرین است: «در آن زمان ایلچی از جانب دولت... انگلیز [انگلیس]به دربار... والاجاه کریمخان... آمد.
آن والاجاه مدتی او را طلب ننمود و به نزد خود او را حاضر نساخت. وزراء به خدمتش عرض نمودند که ایلچی از جانب پادشاه انگلیز آمده، چرا او را به حضور خود طلب نمیفرمایی؟ فرمود... ایلچی را به خدمت او برید و کارش را انجامی بدهید و اگر با ما کاری دارد، ما با وی کاری نداریم.
بعد از مباحثه بسیار به وزرای خود فرمود که آن چه شما از ایشان احساس نمودهاید مطلب و حاجت ایشان چیست؟ عرض نمودند که مطلب و حاجت ایشان آن است که با پادشاه ایران بنای دوستی و آمد و شد گذارند و از نفایس فرنگ و هندوستان ارمغانیها و هدیهها و تحفهها به حضرتش آورند و بالیوس (نماینده محلی دول اروپایی در بنادر) ایشان در ایران جای گیرد و بنای معامله گذارد و امتعه و اقمشه و ظروف و آلات و اسباب از فرنگ و هند به ایران آورند... و امور رواج یابد.
از شنیدن این سخنان بسیار خندید و گفت: دانستم مطلب ایشان را، میخواهند به ریشخند و لطایفالحیل پادشاهی ایران را مالک و متصرف گردند. چنان که ممالک هندوستان را به خدعه و مکر و تزویر و نیرنگ و حیله و... به چنگ آوردهاند.
مانند رستم دستان به دو زانو نشست و دست بر قبضه شمشیر خود گرفت و مانند نرّه شیر غرید و فرمود ما ریشخند فرنگی به ریش خود نمیپذیریم و اهل ایران را به هیچوجه منالوجوه احتیاجی به امتعه و اقمشه و اشیاء فرنگی نیست، زیرا که پنبه و پشم و کرک و ابریشم و کتان در ایران زیاده از حد و اندازه میباشد. اهل ایران هرچه میخواهند خود ببافند و بپوشند و اگر چنان چه شکر لاهوری نباشد شکر مازندرانی و عسل و شیره انگوری و شیره خرما اهل ایران را کافی است».
امروز در تاریخ مناسبتهای دیگری هم هست
امروز ۲۹ شهریور مصادف با ۲۰ سپتامبر میلادی و ۱۳ صفر هجری قمری در تقویم تاریخ، مناسبتهای دیگری هم دارد.
ـ وفات «احمد نسایی» معروف به «شیخالاسلام» محدث شهیر مسلمان در سال ۳۰۳ قمری
ـ درگذشت «محمد ازهری هروی» محدث و ادیب مسلمان در سال ۳۷۰ قمری
ـ آغاز سفر تاریخی «فردیناند ماژلان» دریانورد و کاشف پرتغالی در سال ۱۵۱۹ میلادی
ـ محاصره بیتالمقدس توسط «صلاحالدین ایوبی» در سال ۱۱۸۷ میلادی
ـ رحلت آیتالله «سید محمد علی موحد ابطحی» عالم بزرگوار و مرجع تقلید شیعه در سال ۱۳۸۱ شمسی
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: زندیه انگلیس کریم خان زند انگلیسی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۵۸۷۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عشق شیدا سرمربی سپاهان را شیعه کرد!
آفتابنیوز :
ژوزه (خوزه) مورایس مربی ۵۸ ساله تیم فوتبال سپاهان در فوتبال نام کم و کوچکی محسوب نمیشود. این پرتقالی خوشسیما در دوران فعالیت به عنوان بازیکن فوتبال برای تیمهای پراینزه، اتلتیکو، لیریا و پنافیل توپ زد. درخشش اصلی دوران حرفهای او، اما درکسوت مربیگری بود. مورایس اهل پرتغال است، اما یک نشریه ورزشی پرتغالی محل تولد اصلی او را شهر گلونگو آلتو در کشور افریقایی آنگولا ذکر کرده است.
مورایس به عنوان دستیار مربی سرشناس فوتبال ژوزه مورینیو در کادر فنی تیمهای پورتو، رئال مادرید، چلسی و اینترمیلان حضور داشته است. وی در ۲۰۲۲ با تیم سپاهان قرارداد بست و تاکنون یک نائب قهرمانی برای این تیم ثروتمند کسب کرده است.
تغیر مذهب به تشیعآنچه ژوزه را به صدر اخبار و تیتر روز بحثهای داغ فضای مجازی کشانده نه کارنامه حرفه ای، بلکه از دواج و تغییر مذهب او بود.
این مربی در پاسخ به سوال یک خبرنگار در کنفرانس خبری پس از پایان بازی در مورد تغییر دین وی گفت: «من مشکلی ندارم که به سوالات متفاوت و مرتبط با مسائل شخصی هم جواب بدهم، هرچند مسائل شخصی و مسائل حرفهای جدا است، اما از آنجا که شما کنجکاو هستید، بله! من مذهبم را تغییر دادهام و اکنون یکی از شما هستم! البته به این دلیل که من عضوی از یک خانواده ایرانی هستم و شما میدانید، البته این حقیقت دارد، من با افتخار مدتی قبل به دین اسلام مشرف شدم.»
پای یک زن در میان استاز مدتها قبل هواداران و لیدرهای تشویق سپاهان، در اکانت این سرمربی در اینستاگرام به او طعنه میزدند که عشق شیدا باعث حواسپرتی او و نتایج ضعیف تیم در این اواخر شده است. هرچند این مربی و نامزدش تلاش کردند که مسائل شخصی را در صفحات خود در شبکههای اجتماعی بازتاب ندهند، اما مسئله ازدواج او با شیدا مقصودلو بازیگر جوان و زیبای ایرانی مسئلهای نبود که بتوان آن را برای مدت طولانی از چشم هواداران کنجکاو پنهان کرد.
تغییر مذهب به خاطر عشق یا از سر ارادتحسین ابراهیمی روحانی با افکار نزدیک به مصباح یزدی در خصوص ازدواج سرمربی سپاهان با یک زن ایرانی در توییتر نوشت: «یک خانم ایرانی باعث مسلمان شدن سرمربی پرتغالی سپاهان شده. فرمود اگر یک نفر با دست تو هدایت شد، برای تو بهتر از آن چیزی است که خورشید بر آن میتابد. سوال اینه که مایی که مدعی مذهبی بودن هستیم چند نفر را به اسلام نزدیک مردیم؟!»
کاربران در پاسخ به وی بعضاً رفتار برخی افراد و جریان های دارای قدرت و نفوذ را از جمله عوامل دینگریزی عنوان کردهاند و انگیزه اصلی این مربی را نیز به موانع قانونی ازدواج یک غیرمسلمان خارجی با یک زن مسلمان ایرانی نسبت دادهاند.
موانع قانونی ازدواجبر اساس ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی موکول به اجازه دولت است. مرجع صادرکننده این اجازه در داخل، کشور وزارت کشور و در خارج از کشور، نمایندگان سیاسی و کنسولی جمهوری اسلامی ایران به نیابت از طرف وزیر کشور میباشند. این اجازه اصطلاحا پروانه زناشویی نامیده میشود. یکی از اصلیترین موانع، مذهب همسر خارجی است.
طبق ماده ۱۰۵۹ قانون مدنی ایران، نکاح زن مسلمان ایرانی با مرد غیرمسلمان جائز نیست و بر اساس ماده ۱۰۶۰ همین قانون ازدواج زن ایرانی با تبعه خارجی در مواردی هم که مانع قانونی نداشته باشد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت ایران است حتی دولت میتواند بر اساس ماده قانون مدنی ازدواج بعضی مستخدمین و مامورین رسمی و محصلین دولتی را با زنی که دارای تابعیت خارجی باشد موکول به اجازه مخصوص کند و الا هر فرد خارجی که بدون اجازه قانونی با زن ایرانی ازدواج کند به حبس تادیبی از یک تا ۳ سال محکوم خواهد شد. در این مبحث به قوانین و مقرراتی اشاره خواهیم کرد که به موجب آن بانوان ایرانی میتوانند با مردان خارجی (غیرایرانی) ازدواج کنند.
این احتمال وجود دارد که چنین موانع و مواد و تبصرههای قانونی سفت و سختی در تصمیم سرمربی سپاهان برای غلبه بر موانع وصال یار بیتاثیر نبوده باشد و به قول فیض کاشانی: «دل و دین و عقل و هوشم همه بر آب دادی/ ز کدام باده ساقی به من خراب دادی»
ازدواج بازیگر ۲۸ ساله و مربی ۵۸ سالههرچند سن تنها عددی است که در ره عشق چندان به چشم نمیآید، اما اختلاف سنی شیدا مقصودلو بازیگر ۲۸ ساله با این سرمربی ۵۸ ساله موضوع داغی برای بحثهای بیپایان خاله زنکی در فضای مجازی است.
شیدا مقصودلو متولد شهریور ۱۳۷۶ و بازیگر ایرانی است که با بازی در فیلم قهرمان ساخته اصغر فرهادی بیشتر شناخته شد. وی فارغ التحصیل رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اسلامی است. مقصودلو همچنین در نمایشهای چند تکه لغزان، لوله، آرش، تورنج، و نشانی ایفای نقش کرد. در مورد خانواده او اطلاع چندانی نیست.